27 ژانویه 2020 نمایشهای حاضر در بخش رقابتی 4 نظر
خلاصه: چه تضمینی میدی که وقتی یه کُلفَت، اربابشو بکشه بعد از یهمدت خودش ارباب نمیشه؟!
نویسنده، طراح و کارگردان: محمدرضا آگاه
برداشتی آزاد از “کُلفَت ها” نوشته ژان ژنه
شهر: نوشهر
بازیگران : حانیه منصوری ، رحا قدیری
مشاوران کارگردان: آنان که فرودستانِ جهان هستند
دستیاران کارگردان: علی محبی ، مجتبی باغ پرور
مدیر صحنه: محمدعلی حاجیان
منشی صحنه: شبآهنگ مشایخ
طراح صحنه: محمدرضا آگاه
طراح و مجری نور: محمد حسنی
آهنگساز و طراح صدا: آرش حبیبی
طراح لباس: شایان (رها) یوسف نیا
طراح و مجری گریم: مهرناز آزادیان
طراح و ساخت تیزر: امیرعباس مرادمند
دوخت لباس: شیما ساجدی
گرافیست: رضا زوّاری
مجری موسیقی و صدا: علی محبی
مدیر تولید: محمد حسنی
با افتخار
این اثر تقدیم میشود به
دستانِ پینه بستهی کارگران
📅 ۱۶ بهمن ⏰ 18:00 ⏳ 45 دقیقه 💳 بها: ۲۵,۰۰۰ تومان
4 نظر
hamoon festival
7 فوریه 2020 در 12:31 ق.ظفرزاد جعفریان:
به نظرم این نمایش دو خالق داشت که تکلیف شون باهم روشن نشده بود یا دستکم برای من اینطوری بود، یک خالق ژان ژنه بود با کلفت ها و خالق دیگه آقای آگاه با مضرات کلفت بودن و ما در قسمت قسمت این نمایش این دو سکان داری متفاوت رو میدیدم و تا آخر نمایش من قادر به کنار هم چینی این دو پرداخت نشدم، موسیقی برای من خیلی جذاب بود ولی به فرض خوندن ترانه ای فارسی (هرچند در راستای اندیشه های خدای دوم نمایش بود) از دید من سکته بود نه پل، به نظرم (نظر شخصی نه لزومن صحیح) بهتر بود، خدای اول بمانند همونطور ریز که نامش در بروشور نوشته شده بود حضور داستانی ریز تری هم در نمایش داشت تا ایده های اصلی کارگردان محترم در کل اجرا نمود منطقی و متعادل تری پیدا میکرد تا حالت شعاری بودن پیدا نکنه
بازی های نفر به نفر به نظرم عالی و بعضن تحسین برانگیز بود ولی در تقابل ها بجز یکی دو مورد که بهمون قدرت بود هماهنگی بیشتری رو میطلبید
در نهایت به نظرم با توجه به جوانی و انرژی بالای گروه بزودی کارهای بهتری رو هم ازشون شاهد خواهیم بود.
hamoon festival
7 فوریه 2020 در 12:32 ق.ظمریم حاج محمدی:
داستان نمایش روایت دو کلفت به نام های کِلر و سولانژ است که برای خانم اربابی کار میکنند. آن دو طی نقشه ی قبلی باعث دستگیری معشوقه ی خانم می شوند. اما آقا ناگهان آزاد می شود و نزدیک است که خانم همه چیز را بفهمد. آن دو که همه چیز را از دست رفته می بینند بازی جدیدی را آغاز می کنند» و این بار خود را میکُشند. نمایشنامه کلفت ها را «ژان ژنه» نویسنده معروف فرانسوی بر اساس داستانی واقعی نوشته است که در آن «کریستین» و «لی» دو خواهرِ کلفت، موفق می شوند صاحبکارشان را به شکلی فجیع به قتل برسانند.
این اثر با انتخاب نام در مضرات کلفت بودن و پیوندمناسبات ارباب رعیتی و زیرمتنهای طبقه فرادستی و فرودستی به نمایش قابهای جمعیت ستمکشی میپردازد که همه گونه در معرض تجاوز، استعمار و بهره کشی اند و مهم تر از همه آنکه خود در این تحقیر و بهره کشی موثر اند همان طور که تا سلطه پذیری نباشد سلطه گری نخواهد بود. نمایش با بهره گیری از چند ترانه ایرانی و خارجی به نوعی میخواهد بگوید این داستان مختص منطقه خاص نیست و به همه جا منتسب است و همه مکانی.
در کلیت اجرا قطع و وصلی متعددی نمایان بود و من مرتب از روند داستان به بیرون پرتاب میشدم گویی لازم بود یک یکپارچگی بر کلیت نمایش کشیده میشد تا این ارتباط گیری و عدم ارتباط گیری اتفاق نمیافتاد. بازی بازیگران با توجه به سن کم بسیار خوب بود و از ریتم و تمپو و بیان و بدن مناسبی برخوردار بودند. معرفی بازیگران وسط اجرا رشته تسبیح را برایم به ناگاه پاره کرد. یک هیجان و تشنج احساسی در بازیگران دیده میشد.
نورپردازی و میزانسها و نشانه ها بسیار خوب کار میکند.
نمایش فرمالیستی است و از بیومکانیک میرهولد در شکل و محتوا بهره میگیرد.
hamoon festival
7 فوریه 2020 در 8:07 ق.ظمحسن جوانی:
//گنجهی وسائل دوستداشتنی//
“درباب مضرات کلفت بودن” برای من نمایش آلبومی بود که با ذوقزدگی افراطی ورق میخورد و عکسها اگر چه در بعضی مواقع جذاب و قابل لمس بودند اما در کلیت ازهمگسیخته و تنها در ذهن صاحب آلبوم دارای معنای واحد میشدند.
مجموعهای از خاطرات و علایق که صرفاً در یک محل جمع شده بدون اینکه نخ تسبیحی این تکهـ پارهها را به یکدیگر متصل کند و حاصل این شده بود که بعضی موارد حتا ورقزننده آلبوم عکسهایی از لابلای آلبومش بیرون میافتاد و یا خاطراتی بیربط را سعی میکرد به عکس در حال نمایش سنجاق کند.
آشفتگی ذهن کارگران/نمایشنامهنویس که سعی کرده بود با عینک خودش “کلفتها” رو ببیند بهوضوح قابل رؤیت بود.
تلاش بازیگران (که نشان از تمرین مستمر بود) برای اجرای حرکاتی که بعضاً به شدت پیچیده و سختـ اجرا میشدند، ستودنی بود ولیکن کارگران محترم نیز میبایست این نکته را مد نظر داشته باشد که اجرا صرفاً در ذهن خالق اتفاق نمیافتد و میبایست طراحیها متناسب با توان اجرایی بازیگران بازطراحی شود.
موسیقی نیز چون سایر عناصر به صورت جزیرهای و سنجاق به اثر متصل شده بود و کارکرد تعمیقی به اثر نمیبخشید (به نظر میرسد با تغییر موسیقیها ایجاد پاساژ حسی بهتر اتفاق خواهد افتاد).
بَعد بازی بازیگران (که در بعضی مواقع اجرای رشکبرانگیزی داشتند) “درباب مضرات کلفت بودن” نشان از روشن شدن شعلهای در تئاتر کشور داشت که با مراقبت و اضافه کردن سوخت مناسب میتواند سالها روشن کننده این چراغ و گرما بخش این محفل باشد.
hamoon festival
7 فوریه 2020 در 8:08 ق.ظرضا بهکام:
[پژواک ذهنی برابری اجتماعی]
تئاتری مبتنی بر فرم که اقتباسیست از متن نمایشنامه کلفتها “ژان ژنه” نویسنده فرانسوی که با دراماتورژی مضاعف بر متن نوشتاری، جبهه خلق ملّی و خیزش کارگری و نظریات مارکسیسمی و البته سوسیال معابانه بر آن جرح و تعدیل شده است.
متنی مشتمل بر دو کلفت خانگی که در مصاف با حقارت درون انتقام و عقده گشایی از طبقه برتر یعنی ارباب و زنش را در چالشی ذهنی به تصویر می کشند؛
میزانسن های هندسی و منظمی که در چارچوب اتاق کلفتها به مرز خانه تعمیم می یابد و طی سیری مفهومی به کالبد اجتماعی کارگری در شهر و کشوری بدل می گردد که فریاد دادخواهی و خشم علیه حاکمیت سرمایه داری سر می دهد و در تلاش است تا با مشتهای گره کرده سکوت برونی را بشکند و دست اندازی گردد برای اضمحلال جامعه اربابی و ماکیاولیستی که در این باب ناکام خواهد بود و در انتهای نمایش هر یک پی تکرار امور کارگری خویش گرفتار خواهند بود و سؤالی که کارگردان در ذهن مخاطب می کارد:
آیا طبقه کارگر موفق به زیرگیری طبقه اربابی خواهد شد؟ و اگر موفق شد چه تضمینی مبنی بر آنکه کارگر زاده خود به گرگ سرمایه بدل نشود؟
حجم میزانسنهای رخ داده بر اساس طبقه چپ سوسیالیستی در سمت چپ بازیگران چربش دارد و حاکمیت آنها را در صحنه ذهنی به تسامح می کشد؛
سبک بازی های فرم منطبق بر مکتب میرهولد و بیومکانیک بدنهایست که در فشارها و تکرر کاری به روبوت هایی تحلیل رفته رنگ و جان باخته اند.
کاربرد برخی پنداره های تصویری چون کاشت قاب “عاشقان” رنه مارگریت نقاش بلژیکی در وسط صحنه علاوه بر معاشقه و خیانت کلفتها با طبقه اربابی می تواند به کنشی قهرمانانه در باب مضرات کلفت بودن تفسیر گردد؛
موسیقی های مورد استفاده ابتدا و انتها در سبک راک اند رول و لیریکس هایی از سروش لشگری و فائقه آتشین اگرچه که در باب معنای شعری ترانه ها همسو با فضای نمایش است ولی عمقی برای چارچوب طراحی شده طبقه کارگر و برتری جویی های آنان به حساب نمی آید و از بدنه زیبای اثر بیرون زده لذا انتقادی از این منظر بر اساس تعویض موسیقی ها را پیشنهاد می کنم؛
طراحی لباس منطبق با کانسپت رنج و حقارت و تعمیم آن بر اجتماع کارگری شخصیتهای نمایش مناسب ولی شاید بتوان از تونالیته رنگی بهتری در آن وام جست؛
نور های مورد استفاده اگرچه مفید بود ولی می توانست با جزییاتی بیشتر در ترمیم و هویت دادن به سایه ها کمک کند؛
دو بازیگر جوان که با تسلط بر عمق صدا و بازی های دقیق و مکانیکی خود ورود موفقیت آمیزی از نسل جدیدیست که بسیار جسورانه و مقتدرانه صحنه را در دست می گیرند و من تبریک می گویم به این دو بانوی جوان که یقیناً در صورت استمرار در این مسیر چهره های بزرگ آینده بازیگری کشور خواهند بود؛
کارگردانی جوان و جسور که جاه طلبی ش را دوست دارم و امیدوارم پیشرفتش در مسیر اجراهای عمومی به تکامل برسد و بتواند فریادش را در عمومیت طنین اندازد، فریاد برابری مدنی و حقوق اجتماعی یکسان برای همه…
از تیم خوب اجرایی و کارگردان جوان و مهربان و بازیگران توانای این اثر کمال تشکر را دارم؛
همچنین تشکری ویژه از مدیریت استقلال طلب و هیأت اجرایی جشنواره هامون که با تلاشی فروتنانه مسیری پیدایشی برای گروه های تئاتری جوان و کمتر فرصت یافته هستند.