دبیر نخستین جشنواره تئاتر هامون، هدف از برگزاری اولین دوره این رویداد را کشف استعدادهای جوان و خلّاق تئاتری عنوان کرد و گفت: این جشنواره آغازی برای این مسیر بود. حمایت از گروههای مستعد و کمک به رشد این استعدادها، هدف نهایی ماست.
* آقای حجازیفر، جشنواره تئاتر هامون در این روزها اولین دوره خود را سپری میکند، بفرمایید این جشنواره را با چه رویکردی برگزار کردید؟
من از ابتدا که به دنبال تأسیس سالن هامون بودم، هدفی داشتم و آن، حمایت از بچههای با استعدادی است که در چرخه سخت اجرای عموم میافتند و از هرگونه حمایتی بیبهره هستند.
پیشتر در دانشکدهها ما امکان تجربه کسب کردن داشتیم. در سال دو یا سه کار اجرا می کردیم و بازخورد مخاطب، عیار کار ما را مشخص میکرد. اما الان میبینید که کارهایی که در این جشنواره اجرا میروند ایدههای بسیار درخشانی دارند اما به دلیل بیتجربه بودن و مواجهه با مخاطب نداشتن، آسیبهای زیادی در طول کار به آنها وارد میشود. به دلایل مختلف که ممکن است زمان دانشگاه کم کاری کرده اند یا دانشجوی تئاتر نبودهاند تجربه کافی را ندارند و شما تصور کنید اگر فردی بخواهد در سال فقط یک کار اجرا انجام دهد، چه هزینهای باید متقبل شود. البته تئاترهای خصوصی برای کسانی که از کار خود مطمئن هستند و منبع مالی دارند، تاحدودی امکان اجرا را فراهم میکند.
ما در تئاتر هامون به دنبال این هستیم که بچههای با استعداد را شناسایی کنیم. هدف نهایی ما، این جشنواره نیست. به ويژه در اولین دوره این جشنواره، رویکرد ما این است که این استعدادها را شناسایی کنیم، حمایت کنیم و آموزش بدهیم. مطمئن باشید کارهایی که امسال و در این جشنواره دیدیم و رگههای استعداد در آنها بود، سال آینده کارشان زمین تا آسمان متفاوتتر خواهد بود و یا کارهایی که قرار است برای اجرای عموم انتخاب شوند، بیشک اجرای عموم آنها کار متفاوتی خواهد بود. ما تلاش کردیم که این امکان را فراهم کنیم. هدف ما انتفاع نیست هرچند در بازه بلندمدت این اتفاق هم میافتد.
از طرف دیگر ما در این جشنواره، تنها به دنبال برگزاری یک جشنواره نبودیم، به دنبال تشکیل یک سازمان بودیم. ما می خواستیم این آشنایی با گروههای اداری، تبلیغات، رسانه، و نیروهای داوطلب اتفاق بیافتد که فکر میکنم در تمام حوزهها فراتر از انتظار و پیش بینی ما بود.
* آیا این حمایت، آموزش و فراهم شدن امکان اجرای عمومی که فرمودید برای گروههای برگزیدهتر در نظر گرفته شده است؟ آیا فقط شامل گروههایی میشود که امتیاز بالاتری میآورند یا ممکن است شامل تمام گروه ها شود؟
جشنواره هامون چهار فیلتر برای انتخاب گروهها دارد. یک هیأت هفت نفره، بازبینی اولیه آثار را انجام دادند. هيأت داوران پنج نفره و هیأت منتقدین تیوالی که در واقع تئاتربینهای حرفهای هستند و خود بچههای تئاتر هامون، دیگر فیلترهای جشنواره هستند و فکر نمیکنم از این چهار فیلتر کوچکترین استعداد و نشانههای نبوغ نادیده گرفته شده باشد.
این حمایتها لزوما به کارهای برگزیده اختصاص پیدا نمیکند البته طبعا حمایتها متفاوت خواهد بود ولی ما به دنبال این هستیم که کار درست را انجام بدهیم. ما بعد از جشنواره ارتباط و کار با گروهها را ادامه خواهیم داد.
* چارچوبها و فیلترهایی که گروهها از آن عبور کردند و برای جشنواره برگزیده شدند چه بود؟
ما فراخوان جشنواره را به خاطر زمان کم، دیر اعلام کردیم برای اینکه فقط کارهایی که آماده هستند، بتوانند حضور پیدا کنند. از طرفی چون ما توان پرداخت کمک هزینه و پشتیبانی و کمک به کارها را نداشتیم، به سراغ کارهای آماده رفتیم که با حداقل هزینه بتوانند سرپا شوند.
فاکتور دیگر برای انتخاب این بود که کارها اجرای عموم نرفته باشند و این امکان برای کسانی به وجود بیاید که پشت اجرای عموم متوقف شدهاند و نیاز به کمک بیشتری دارند.
درخصوص اهداف جشنواره ما لزوما تعریف خاصی نداشتیم. هرچند تئاتر هامون برای خودش فلسفه ای دارد و معتقد است که در کنار تجربه باید مخاطب درنظر گرفته شود و کارها بتوانند مخاطب را راضی نگه دارند، ارزش افزوده داشته باشند و جنس کار و روال خودشان را داشته باشند.
اما ما در این دوره به اینها توجه نکردیم و صرفا کارهایی که استعدادهای خاصی در آنها بود و در حوزه تئاتر تجربی قرار میگرفت، برگزیدیم. ما الان از هر طیفی از تئاتر دانشجویی، تجربی، شهرستان و حتی حرفه ای در گروهها داریم.
البته اولین دوره، همیشه محلی برای آزمون و خطاست اما ما تلاش کردیم کمترین خطا رخ بدهد. به همین دلیل، گروههایی که در مرحله بازبینی رد شدند، اعتراض کردند و اعتراض خود را ثبت کردند و آنها را برای بازبینی مجدد دعوت کردیم تا حقی از کسی ضایع نشود.
ما همچنین برای سایت سالن برنامههای زیادی داریم. قصد داریم در حوزههای ترجمه، فیلمهای تئاتر، مقالات، امتیازدهی، ستارهدهی، و شفافیت در بودجه، سایت را فعال کنیم.
ما در حال حاضر یک سازمان درجه یک ساختیم که در آن همه دارند به ما کمک می کنند و مهم تر اینکه اعتمادسازی اتفاق افتاده است. چون اصولا همیشه اولین ها همراه با تردید هستند و فکر می کنم این دوستی و زندگی ده روزه، شناختی دوطرفه بین ما و دوستانمان ایجاد کرده است.
* اتفاق ارزنده دیگر، حضور گروه های خارج از جغرافیای تهران، در بین گروه های شرکت کننده در این جشنواره است. در این مورد چه فلسفه خاصی داشتید؟
نمیخواهم بگویم بین تئاتر تهران و شهرستان تبعیض وجود دارد چون الان مرکز هنرهای نمایشی با توجه به بودجه اندکی که دارد، سرپا بودنش، خیلی هنر است. پیشتر جشنوارههای استانی طی پنج روز برگزار میشد، از تهران اساتید میآمدند و با گروهها حرف میزدند. گروهها میتوانستند کارهای همدیگر را ببینند. الان جشنوارههای استانی در یک روز برگزار میشود و عملا امکان اینکه گروهها، کار همدیگر را ببینند، نیست. ما فقط داریم کار خودمان را میبینیم و هیچ آموزشی اتفاق نمیافتد. به خاطر همین در شهرستانها، جریان خاص تئاتر تبدیل به جرقه و استثنا میشود. واقعیت این است که فاصله تئاتر شهرستان با تهران، روز به روز بیشتر میشود. بچههای شهرستان هم تقصیری ندارند چون امکان حضورشان به واسطه مشکلات اقتصادی خیلی کم شده است.
ما به دنبال پیدا کردن آن جرقه ها بودیم. البته طبعا گروه های شهرستانی هزینه های جشنواره را بالا میبرد. به همین دلیل ما از گروه ها خواستیم که اگر امکان اسکان در تهران دارند، با ما همکاری کنند که البته تقریبا همه همکاری کردند و ما تنها از دو گروه که امکانی نداشتند، درحد بضاعت جشنواره و با افتخار، پذیرایی می کنیم.
* اصولا جشنواره ها با هر رویکردی که تشکیل می شود توقع مخاطب این است که هدفش بهینه سازی فضای آن هنر باشد. فکر می کنید چقدر برپایی این جشنواره ها به ویژه جشنواره هامون با اولین تجربه اش، می تواند با این رویکرد راهگشا باشد؟
– من همیشه یاد داستانی می افتم که حتما در روایت های انگیزشی شنیده اید. یک روز پیرمرد فرزانه ای برای تفکر درباره چرایی هستی به کلبه ای در کنار دریا رفته بود. صبحی، جوانی را کنار ساحل می بیند و از دور به نظرش می رسد که در حال رقصیدن است. نزدیک تر که می شود می بیند به خاطر مدّ دریا، ستاره های دریایی در ساحل زمین گیر شدند و این جوان دارد این ستاره ها را به دریا برمی گرداند. پیرمرد فرزانه به جوان می گوید: میلیونها ستاره دریایی الان در ساحل افتادند و تا ساعتی دیگر میمیرند. تو مگر چند ستاره را میتوانی نجات بدهی؟ پسر جوان خم میشود. یک ستاره دریایی بر میدارد و به دریا میاندازد و میگوید: برای این که بد نشد!
داستان ما هم همین است. ما توانایی کمک و کشف تعداد محدودی را داریم. اینها همان ستارههای دریایی هستند که شاید ما بتوانیم به نوبه خود حیات مجددی به آنها بدهیم و اجازه ندهیم که ناامیدی به سراغشان بیاید. بیشک با بزرگتر شدن و موفق شدن در اهداف اولیه جشنواره، این حرکت را ادامه میدهیم تا بتوانیم ستارههای بیشتری را به دریا و زندگی برگردانیم.
* برخی از گروههای تئاتری جوان و گروههایی که پیشینه خیلی قوی ندارند، از حضور در جشنوارهها دوری میکنند و یا اعتماد به نفس حضور را ندارند. برای این گروهها چه توصیهای دارید؟
من توصیه میکنم کار ببینند، کار ببینند و کار ببینند. باید برای رسیدن به رویاها هزینه کرد. زمانی ما در خوابگاه زندگی میکردیم و به خاطر اینکه تئاترهای روز تهران را ببینیم از پول ژتون غذایمان میگذشتیم. به خاطر اینکه بتوانیم کتاب بخریم از پول لباسمان میگذشتیم. از پول بلیت اتوبوسمان برای رفتن به شهرستان میگذشتیم. در بحث آموزش اینکه من به دانشگاه بروم و احساس کنم که از آن طرف فرزانه برمیگردم، درست نیست. همه کسانی که موفق شدند، هزینه کردند. اگر به دام اینکه حق ما را خوردند و ما را نادیده گرفتند، بیافتیم کلاهمان پس معرکه است. واقعیت این است که رقابت سنگین است، چه قدیمیها و استخوان خردکردههای این کار و چه جوانهای تازه از راه رسیده نابغه. باید بروند، ببینند، تجربه کنند و خودشان را بالا بکشند.
* در روزهای پایانی جشنواره هستیم، جشنواره را چطور ارزیابی میکنید؟
ما اولین چیزی که دوست داشتیم اتفاق بیافتد، جشنوارهای گرم و دوستانه بود که فکر میکنم کاملا اتفاق افتاد. نظم در اجراها، نظم در برگزاری، حضور هیأت داوران که حضور این دوستان انگیزههای گروهها را بالاتر میبرد. شاید یک وقتهایی دوستان از ديدن برخی کارها خسته شوند ولی شاید خودشان هم نمیدانند که چه امیدی به این گروهها میدهند.
خوشبختانه همه چیز دارد در بهترین شرایط برگزار میشود. به شدت راضی هستم. بچههای سالن بینهایت زحمت میکشند و نیروهای داوطلب که همه فراتر از انتظار من بودهاند.
امیدوارم با یک اختتامیه آبرومند و دوستانه و گرم و انجام تعهداتی که به گروهها داریم، این جشنواره به خوبی تمام شود و ما مسیر جدید را شروع کنیم.
* و یک سؤال کلی اینکه حال و روز این روزهای تئاتر را چطور میبینید؟
واقعیت این است آدمهایی که از قدیم کار کردند، میدانند که چه زحمتی کشیده شده است تا فضای تئاتری و اعتماد حاکمیت به تئاتر بهتر شود. در زمینه جذب بودجه، در زمینه سختافزاری، نرمافزاری و در همه زمینهها برای بهبود تلاش بسیاری شده است. هرچند نمی توانیم بگوییم حال هنرمند، از حال جامعه جداست اما باید با احتیاط قدم برداریم. سینما به این سادگی آسیبپذیر نیست اما در حوزه تئاتر بدون حمایتهای حتی سختافزاری مثل سالن، واقعا امکان مرگ ناگهانی تئاتر وجود دارد.
به همین خاطر من فکر میکنم برای نفع تئاتر، ما باید هوشمندانهتر عمل کنیم و در واقع خودمان قایقی که در آن نشستیم را سوراخ نکنیم و یا چاقو به دست دیگران ندهیم که بخواهند این قایق را سوراخ کنند.
امیدوارم عقلانیت و خلق اندیشه جای احساسات و تصمیمهای آنی را بگیرد. هرچند من برای کسانی که این گونه هم فکر میکنند احترام قائل هستم.
* به عنوان آخرین سخن، حرف پایانی شما را میشنویم.
من بسیار ممنونم از سایت محترم تیوال که دوستی و حمایت خودشان را نه حالا، بلکه از قدیم به من ثابت کرده بودند. برای همین مفتخرم که در این جشنواره لوگوی تئاتر هامون در کنار لوگوی تیوال قرار گرفته است. امیدوارم سال آینده با کمک سالنهای تئاتر خصوصی دیگر، جشنوارهای پر رونقتر به لحاظ کیفیت و کمّیّت برگزار کنیم.
پاسخ بدهید