تئاتر هامون قصد دارد که در وبسایت و صفحه اینستاگرام خود به معرفی شخصیتهای برجسته و جریانساز تئاتر دنیا بپردازد. در بخشی از این برنامه، ۱۰ کارگردان برجسته تئاتر دنیا انتخاب شدهاند که به صورت هفتگی مطالب مربوط به آنها در همین صفحه پست خواهد شد.

آنتونن آرتو ۱۹۴۸-۱۸۹۶
آنتونن آرتو بازیگر، کارگردان، نمایشنامهنویس و شاعر آوانگارد فرانسوی بود. او را در جامعه هنری با “تئاتر شقاوت” میشناسند.
آرتو زمانی که تنها ۴ سال داشت به مننژیت مبتلا شد؛ هرچند که از آن بیماری جان سالم به در برد، اما از لحاظ جسمی در باقی زندگی خود بسیار ضعیف بود. او در سال ۱۹۱۶ به ارتش فرانسه ملحق شد، اما به دلیل اختلال خوابگردی از ارتش کنار گذاشته و پس از آن به آسایشگاه منتقل شد. آرتو در دهه بیست به پاریس رفت و آن جا در چند فیلم سورئالیستی به ایفای نقش پرداخت. وی در سال های ۱۹۲۶ -۱۹۲۸ در تئاتر آلفرد ژاری که خود به همراه روبر آرون تاسیس کرده بود به تولید آثارش پرداخت. در آنجا توانست چهار اثر را کارگردانی کند که هیچ کدام را نمی شد تجلی نظریاتش دانست. در همان زمان بود که کتاب “تئاتر و همزادش” را به رشته تحریر در آورد.
آنتونن آرتو:
اگر مردم عادت رفتن به تئاتر را از دست داده اند، برای آن است که ما چهارصد سال، یعنی از رنسانس به بعد، معتاد به تئاتر توصیفی و روایی ـ تئاتر متکی به داستان سرایی ـ بودهایم.
آرتو قصد داشت تئاتر را از شیوه معمول آن دوران یعنی رئالیسم خارج کند و به ریشه های آن یعنی جادو اسطوره و آیین بازگرداند. او خود را تنها حامی حقیقت می دانست و با افتخار در مقابل یورش بی امان فقدان اصالت ایستادگی میکرد: و یک دیوانه اصیل کیست؟ کسی است که دیوانگی را انتخاب کند…نه کسی که درباره معنای متعالی شرافت انسانی دچار کج فهمی می شود… همچنین دیوانه کسی است که جامعه نمی خواهد به صدایش گوش کند و میخواهد او را ار فاش کردن حقایق تلخ باز دارد.
آرتو وظیفه خود می دید که مانند شهدای اساطیری جامعه را از خواب غفلت بیدار کند و میپنداشت تقدیر الهی این بوده مه تنها او به این حقایق دسترسی داشته باشد.

وی معتقد بود این امر تنها از طریق تئاتر عملی می شود و تئاتر را درمانگاه، مکتب و رسانه انقلاب خود می دانست. زیرا که تئاتر بیش از هر نهاد دیگری توانایی تهییج مردم را دارد و میتواند تماشاگران را دچار غافلگیری و ترس کند. تئاتر قادر است شگفت زدگی و ناآرامی، شوک و سراسیمگی به وجود آورد. جدا از همه اینها، تئاتر میتواند مردم را برای پذیرش تحول اخلاقی مرعوب کند.
آرتو بی شک میدانست که فرم های تئاتر دورانش اشرافی مآبانه تر از آن هستند که خواستههای مصرانه و افراطی او را برآورده کنند. پاریس در دهه ی۳۰، به دلیل وابستگی مفرط به زبان و نقطه ضعف های ذهن خودآگاه، نمی توانست به سرزندگی بدوی دلخواه آرتو تحقق بخشد. او در تئاتر و همزادش می نویسد: صدمات ناشی از تئاتر روانشناسانه ما را از کنش مستقیم و خشنی که می باید تئاتر داشته باشد، جدا کرده است.
در بهار ۱۹۳۵ آرتو سنسی را اجرا کرد. این نخستین تلاش وی برای تحقق بخشیدن به نظریاش درباره ی تئاتر بود. منتقدان آن را آماج حمله قرار دادند و اجرای آن پس از مدت کوتاهی متوقف شد.
در سال ۱۹۳۶ اظهار داشتند که او از سلامت عقل برخوردار نیست. وی که یکی از اعضای اولیه جنبش سورئالیسم در پاریس و از شخصیت های بسیار مهم تئاتر آوانگارد اروپا بود، نیمه دوم زندگی اش را در یک بیمارستان روانی سپری کرد و در نهایت در سال ۱۹۴۸ در یک مرکز پزشکی درگذشت.
===============
گزارش و ویدئو از مهرانا عیسی پور
پاسخ بدهید